Pros and Cons of a Probabilistic Modeling of My "Feel-In-Da-Blanque" | |
|
که نه تو مال من بودی
هستی خواهی بود (میگویم: نَبودی، نَهستی، نَخواهی بود)، نه من مال تو هرگز نَبودهام، نَهستم، نَخواهم بود. این وسط روزهایی هم بودهاند، که مالامال از هم، بسی خرّم، خرامیدهایم. و الآن، بعد از دو سال و اندی، تازه دارند رشد میکنند علفهای هرز؛ علفهای هرزی که کودشان، همان کرمهای خاکی بیچارهای بودهاند که بسی خرّم، همان دو سال و اندی پیش له کردهایم. و این روح کرمهای خاکی بیچارهاست که الآن، توی دست و بال و چشم و چالمان میرود، وقتی میرویم همانجاها تا صرفاً همان چیزها را بو کنیم. ما، شاید، فقط مالامال از هم بودهایم، عزیز. نه من مال و نه تو مال. |
2:22 AM |