† †
. Email: he [at] horm
. RSS: atom
. Powered By: Blogger
Dance with the ghosts, Lullabies by zombies



مترسک را باید دودستی بقل کنم؟
که در بطن ترسانندگی قرار بگیرم و دیگر نترسم؟
این‌ست روش نوین و مجیکال و ۱۰۰٪ گیاهی؟!

حقیقتاً زیرست برای درآغوش کشیدن و خوابیدن؛
که آن‌هم به‌درک -- مگر کم‌اند شب‌هایی که با زبری صبح شدند؟

صبح بیدار می‌شوم. طفلک خودش هم معذّب شده. با زبان بی‌زبانی می‌خواهد تلویحاً به من بفهماند:
دوای فوبیا مرگ‌ست.
می‌خواهد با زبان بی‌زبانی به من کارت شناسایی‌ش را نشان بدهد که نام‌ش مترسک‌ست و نه م‍‌فوبیائک.

دور مزرعه می‌چرخم. کلاغ‌ها دارند به‌مرور زمان شجاع می‌شوند؛ یاد می‌گیرند؛ یادگیری.
فوبیا ترسی توانکاه از توهّمی تلخ و طبیعی است.
طبیعی، نه به‌معنی در-ذات؛ به‌معنی سیر قهقهرایی به مقصد دایره‌ی تلخ طبیعت.
تلخ نه به‌معنی در-ذات؛ به‌معنی این‌که دیگر دهانم انگیزه‌ای برای نوشیدنش ندارد -- هرچه‌قدر هم بدون اسانس باشد.

ܨߕܬ Ľ݄݈݉ܵĭߍ݈ݓߴݔ.


Aidin, somehow, is a real legal guy, and nothing more, and nothing less.