iWin Second Generation with bluetooth support | |
|
تقصیر مادرم بود حتماً
اجازه میداد بچه که بودم آهنگهای سرخپوستی گوش بدهم؛ پتوی بچهگیام هم رویش عکس یک ببر واقعی بود. همین شد که خوی وحشیگری من هر شب ساعت ۳ الی ۵ بامداد - وقتی ماه کامل است - پاچهی تو را میگیرد و هر روز صبح وقتی متهمم میکنی هیچچیز خاطرم نیست. دارلینگ جان، من اگر تیمورک بلد بودم که همان قوم خودمان را مَنِیج میکردم -- که نخواهد بعد از این همه سال، پشت چراغ قرمز، نالههای صحرایی بکگراند موسیقی محلی آمریکای جنوبی، یقهام را بگیرد و بوق جماعت منتظر پشت چراغ سبز - پشت من - هم بیدارم نکند. دارلینگ جان، به دستیار اولم گفتهم تمام قرارهای ملاقات امروز را کنسل کند. گلویم بد گرفته. ریچارد هم که آنتن نمیدهد؛ آلبا هم که از وقتی رفته خارجه دیگر دستش به «پیک آپ دِ فون» نمیرود. حالا من ماندهم و سیل نانوشتههایی که وسوسه میشوم یکبار دیگر - قبل از مکتوب کردن - بخوانمشان؛ منتهی این مغز من در تعریف iostreamهای دو جهته بدجوری میشنگد! همین میشود که تهش سرم را دیوانهوار جلوی جمع تکان میدهم و میگویم «لعنت به ریچارد! نباید حذف اکانت میکرد.» دارلینگ جان، از این باب عرض میکردم که بدانی نه هدف و نه وسیله، هیچکدام محوریت را در یک موومِنت حلقوی تعیین نمیکنند. من همان دیوانهای هستم که بودم. منتهی نه ماهیای دارم که به ته قلاب قلبت به مغزم وصل کنم - بلکه شاد شوی -، نه دلم میآید نخ قلّاب قلبت به مغزم را پاره کنم - که شاید هرگز ندوزیاش -. |
11:06 AM |