Face Your Magna (with teeth blood or razor under tongue) | |
|
آه دخترک،
دخترک زیبای من، ندیدهای شبهایی که میمیرم، جسد بیروحم چهطور توی تخت غرق میشود و صبح با اوّلین نسیم سرد زمستان، روی تخت میآید. آه دخترک، دخترک زیبای من، ندیدهای نیمهی تاریک من - وقتی پشت به ماه میخوابم - چه سرد و تاریک میشود. آه، دخترک، دخترک زیبای من، ندیدهای وقتی تمام بیابان را مثل سنجاب میدوم، دنبال گردو چهطور آخرش خودم هم، در کنار همه تماشاچیهایی که بهم میخندند، میخندم! دخترک، سرد است، خانه دور است، شب طولانی است، بخواب. بیدار که بشوی، من هستم. بیدار که بشوی، من هستم. بیدار که بشوی، من هستم. بیدار که بشوی و من نباشم، بدان حتماً دیشب خانه نیامدهای، دیر آمدهای، یا آنقدر خسته بودی که پای تابوتم، تا کلیسا، نتوانستهای بیایی. |
1:33 AM |