Do NOT underline your midnight dreams for all underages | |
|
با سین پایهبلند...
به تلخی همهی تمرکزهایی که از من بههم ریختی به شیرینی همهی قهوههایی که روی میز ریختی به بیمزهگی وقتی کل ظرف شکر را لای موهایم ریختی و بعد فرار کردی □ با ک دستهدار... به انزجار وقتی قول دادی که دیگر ویولن نزنی به حماقت وقتی زیر تمام قولهایت زدی به بیانصافی وقتی اینیکی را فراموش کردی و بعد فرار کردی □ با غ سهدندونه... به سکوت همهی وقتهایی که به نزدیکترشدن فکر میکردی (این پابلیک پِلِیسس) به هیجان وقتی هیچ ماشینی از کوچه عبور نمیکرد و کوچه بنبست میشد به استغفار تمام لحظههایی که خیلی نزدیک میشدیم، ناگهان و بعد فرار کردی □ با شین پُر ملات... به سردی دستهایت که همیشه تیز بودند به سردی دستهایت که داشتند پیر[تر از خودت] میشدند به سردی دستهایت که یک بار تمام تلاشم را کردم گرمشان کنم، اما تو یاد چیز سردی افتادی و با کلّی تف توی دهانت فرار کردی □ با ي غافلگیرکنندهی پائیزی... وقتی دیگر به هیچچیز فکر نکردی و فرار (یا چیز پروازگونهتری) کردی |
2:46 AM |