| unsigned, long, long | |
|
|
به علفهای هرز مزرعهی سوخته[مان]
- که دارند کمکم چهرهی مترسک را میپوشانند - عادت میکنم. برای لبخند دوبارهی مترسک، معجزهای باید. |
| 8:56 PM |
| unsigned, long, long | |
|
|
به علفهای هرز مزرعهی سوخته[مان]
- که دارند کمکم چهرهی مترسک را میپوشانند - عادت میکنم. برای لبخند دوبارهی مترسک، معجزهای باید. |
| 8:56 PM |