† †
. Email: he [at] horm
. RSS: atom
. Powered By: Blogger
Design and Analysis of Algorithms



سیاه در سه حرکت مات می‌شود.

برگشتم بگویم «کال مای نِیم اند سِیو می»، دیدم داری می‌پرسی «آقای نصیری، می‌شه این قسمت رو یه بار دیگه توضیح بدین؟!»



سیاه در دو حرکت مات می‌شود.

تا فایو پست دریمز بیدار می‌مانم و فکر می کنم که دختر جادوگر، اگر هم بیدار باشد، به من فکر نمی‌کند. سعی می‌کنم یا به او فکر کنم یا خوابم ببرد.
خوابم می‌برد.



سیاه در یک حرکت مات می‌شود.

محو دست‌های دخترک می‌شوم. ساده است. ساده.
می‌ترسم بفهمد که دارم لب‌خند می‌زنم، اما نمی‌توان جلویم را بگیرم. دست‌های ساده‌اش لب‌خندبرانگیز است.
تمام می‌شود و می‌رود.
خوابم می‌آید.



سیاه مات می‌شود.

خوابم می‌آید اما هنوز دارم می‌دوم.
بیداری؟
بیدارم نکن؛ ببین چه خوب می‌دوم.


Aidin, somehow, is a real legal guy, and nothing more, and nothing less.