to obtain a random address from a (void *)* | |
|
باز آمد،
باز وقتی من لب پنجره ایستاده بودم آمد، دخترک. با همان شال آبی، دامن سیاه، موهای بور، چکمههای گشاد. † باز آمد، باز وقتی من لب پنجره ایستاده بودم آمد، برف. سفید، با همان دانههای درشت، ابرهای خاکستری پُرکار، موشهای یخزده در جوب. † باز آمد، باز وقتی من لب پنجره ایستاده بودم آمد، دخترک در برف. برف روی دخترک. من دست تکان دادم - برای هر دو شان! - یک دانه برف افتاد روی بینیام؛ خندهام گرفت! همچنان دست تکان دادم شاید دخترک ... یک دانه برف افتاد روی بینیام؛ خندهام گرفت. دور شد. تا کمر خم شدم و دست تکان دادم، میدانستم برنمیگردد و هرگز نمیخندد. یک دانه برف افتاد روی بینیام؛ دخترک برگشت. نگاهم کرد. بینیام را نشانش دادم؛ خندید! † بعد از آن دیگر برف و دخترک هرگز با هم نیامدند. برف آمد، با باد و سرما. دخترک آمد، با غریبهها. |
1:49 AM |