Lesson Thirteen, difficulties of sailing before dawn | |
|
دکتر این یکی را هم قدغن کرد.
گفتم آخر نمیشود. گفتم واقعاً سخت است. گفتم فاک! گفت متأسف است. پرسیدم چهقدر احتمال دارد؟ یهعددی پراند؛ در واحد ساعت، درصد، همآغوشی، متر، ماه یا شب. گفتم پس به یکبار میرسد؟ خندید؛ طوری که تهِ حلقش داشت میگفت از من بعید است. پاشدم آمدم بیرون و برگشتم خانه و بیدرنگ یکبار دیگر شروع کردم. یادم نیست چند ساعت، درصد، همآغوشی، متر یا ماه بعد زنده ماندم؛ اما فکر کنم تا وقتی جنازهام را پیدا کردی، خیلی راحت خوابیدم. |
5:06 PM |