Lesson Eight, wearing naked jeans by the phone or how'd i look like in halloween | |
|
تلخ،
مثل قهوه؛ وقتی تو زودتر از غروب زنگ میزنی و با هم غروب می کنیم. تلخ، مثل شکر؛ وقتی تو زنگ نمیزنی. † میترسم بیشتر بترسم؛ بیشتر از «صرفاً یک جنتلمن غمگین». † از پاییز گرمترم وقتی فکر میکنم به آمدنت، و تو مشغولی از زمستان گرمترم وقتی فکر میکنم به بیدار شدنت، و تو گرم خوابی از بهار گرمترم وقتی فکر میکنم به نیامدنت، و تو آرام داری بیدار میشوی از تابستان ولی ... بیدار که میشوی، میروی؛ کولر را روشن میکنم و لعنت میفرستم به weekdayهای تعطیل. |
3:57 AM |