| The front end of a rollback | |
|  | «رستگاری نزدیک لای گلهای حیاط ...» همان گلهایی که هر روز صبح که من پا میشوم - و تو با عجله فرار میکنی - له میشوند؛ و من تا شب منتظر میمانم تا شاید موقع برگشتن، دوباره از رویشان بگذری و آندو شوند... | 
| 9:17 PM |