Drift in vs. Drift in and out -- a tranquil circumstance though | |
|
خاطرههایت
مثل یک سگ آرام و چابک و قویهیکل با قلّادهای آویزان - انگار که هرگز بسته نشده باشند - شبها، توی جنگل - همان جنگل همیشگیمان - دنبالم میکنند. میدوم [همان راهی که بارها جیغ میزدیم و میدویدیم و آخرش میافتادیم روی چمنها] فرار میکنم؛ سریعتر میدود و پارس میکند. میایستم، زیر درختی که بارها زیر سایهاش - در آغوشش - میآرمیدی؛ بو میکشد و دندانهایش را ... فرارتر میکنم جلو دریاچه است [همانیکه میخندیدیم همهاش و عکسمان توی آبش میافتاد و آبدزدکها رویش میدویدند] سگ نزدیکتر میشود چشمهایش [چشمهایت] . پیر شدهام، برای شنای قورباغه کرخت شدهام، برای شنای پروانه سگی... [این را قبلترها آموخته بودم، اولین شبی که بیدار شدم ونبودی] میرسی، اما؛ غرق میشوم. |
12:28 PM |