† †
. Email: he [at] horm
. RSS: atom
. Powered By: Blogger
Drift in vs. Drift in and out -- a tranquil circumstance though



خاطره‌هایت
مثل یک سگ آرام و چابک و قوی‌هیکل
با قلّاده‌ای آویزان - انگار که هرگز بسته نشده باشند -
شب‌ها، توی جنگل - همان جنگل همیشگی‌مان -
دنبالم می‌کنند.

می‌دوم
[همان راهی که بارها جیغ می‌زدیم و می‌دویدیم و آخرش می‌افتادیم روی چمن‌ها]
فرار می‌کنم؛
سریع‌تر می‌دود و پارس می‌کند.

می‌ایستم، زیر درختی که بارها زیر سایه‌اش - در آغوشش - می‌آرمیدی؛
بو می‌کشد و دندان‌هایش را ...

فرار‌تر می‌کنم
جلو دریاچه است [همانی‌که می‌خندیدیم همه‌اش
و عکس‌مان توی آبش می‌افتاد
و آب‌دزدک‌ها رویش می‌دویدند]

سگ نزدیک‌تر می‌شود
چشم‌هایش
[چشم‌هایت]
.

پیر شده‌ام، برای شنای قورباغه
کرخت شده‌ام، برای شنای پروانه
سگی... [این را قبل‌ترها آموخته بودم، اولین شبی که بیدار شدم ونبودی]

می‌رسی، اما؛
غرق می‌شوم.


Aidin, somehow, is a real legal guy, and nothing more, and nothing less.