Lesson four, on demand, with or without penalty | |
|
من یه مَردم
و میتونم تصمیم بگیرم؛ تصمیم بگیرم که Restart Now یا Restart Later؟ من یه مردم، و اونقدر صبر میکنم تا Later، Now بشه و بعد میمونم که کدوم رو فشار بدم؛ و میخوابم. من یه مردم، و بیدار که میشم میبینم که Restart شده سعی میکنم اونقدر بیزی باشم که نخوام فکر کنم در Now اتفاق افتاده یا در Later. مثل آخرین باری که کشتمت؛ اونقدر بیزی بودم که نفهمیدم در Now بالاخره اتفاق اتفاد، یا در Later. □ خاموشکردنِ پیشازموعدِ چراغ در راستای «فکر کردن کافیست، بیا...» [بعضاً با تعرّق و تسامح] اگر به رسواییِ آندراستیمِیشن بیانجامد، یعنی «اوه پسر، تو هیچوقت مهندس نمیشی...» □ بدرود را از ترانهخواندن؛ ترانه را از زمانه آموختن؛ بدرود را به زمانه [اِ]نگاشتن... تسهیم نمیخواهد! بیدار نشویم، چهکنیم؟ |
11:54 PM |