† †
. Email: he [at] horm
. RSS: atom
. Powered By: Blogger
Lesson Five, delayed projection of holidays on surface



همین دفعه‌ی آخر که سرما خوردم هم همین‌طور شد؛
[خالی] نشستم ...
و نشستم،
و نشستم...
و یادم رفت که نشسته‌ام.

□ □

شهروندان عزیز توجه کنید،
شهروندان عزیز توجه کنید،
اگر به فکر خودتان نیستید، به فکر گرگ‌ها باشید؛
آن‌ها ممکن‌ست از گرسنگی بمیرند.
شهروندان عزیز...

□ □

گرما در آغوش،
سیب در دست،
خاطرات [Packed & got dressed] روی طاقچه - در حال خاک نوشیدن،
تو ثابتی.

بی‌دار می‌شوم،
نشسته‌ای و من - با این‌که بیدار شده‌ام -
دارم راه می‌روم.
ترسیده‌ام، شاید.

بی‌دار می‌شوی و من
گرما در آغوش،
سیب در دست،
خاطراتِ روی طاقچه را، گردگیری می‌کنم.
ثابتی.
دلگیری.


Aidin, somehow, is a real legal guy, and nothing more, and nothing less.