† †
. Email: he [at] horm
. RSS: atom
. Powered By: Blogger
Also nee as death in eyes, near soon, near future



قرار بود با جانی تمام شهر رو پیاده بگردیم؛
قرار بود با جانی خیلی حرف‌ها بزنیم؛
قرار بود با جانی [یه بار دیگه] بریم سینما، بریم گردش، بریم قایق‌رانی؛
قرار بود جانی بهم خارجی حرف زدن رو یاد بده و برام کلّی سی‌دی بیاره؛
قرار بود یه بار هم با جانی حسّابی برقصیم؛
حتی این اواخر قرار بود یه ریئل‌استِیتِ «Johnny and Eye» تو بِوِرلی هیلز بزنیم و کلّی بخندیم!
...
که زد و جانی [هم] [خنده‌اش گرفت و] رفت.

خداحافظ جانیِ کوچولوی خوثگل لاغر...


Aidin, somehow, is a real legal guy, and nothing more, and nothing less.