† †
. Email: he [at] horm
. RSS: atom
. Powered By: Blogger
Keloid



زمان، خیلی چیز خوبی‌است؛
خدا خیرش بدهد حرام‌زاده‌ای را که آن را اختراع کرده.

می‌نشینی پشت پی.سی
بازی، بازی، بازی...
یک سری کارهای بد را که فعلاً حال‌شان را نداری قبلش روی یک کاغذ می‌نویسی،
تا اگر یکی دو هفته بعد حوصله‌ات سر رفت و خواستی یکی‌شان را انجام بدهی، رکوردهایی برای بقیه داشته باشی...

می‌نشینی لب حوض
نگاه می‌کنی و نگاه می‌کنی و نگاه می‌کنی
و منتظر می‌مانی تا همه‌ی کارهای نکرده‌ات، رکورد بشود...
رکوردهایی که بالطبع، از اصل جنس پراستفاده‌ترند...



خدا خیرش بدهد،
با این‌که می‌دانست سردمان می‌شود؛
اما گذاشت بگذرد... گذاشت حسابی زمان بگذرد
که وقتی که تا عمق فاجعه‌مان یخ زدیم،
حسابی کِیف کنیم.



اشتباه نکن،
اشکال نه از گیرنده‌ست، نه از فرستنده
- نه نویز، نه اینفیرنس -
...
اشکال از این‌ست که ساده و ساده، چهل/شصت/صد/هزار/هر شب منتظر می‌مانم
و تو هر نصفه‌شب می‌آیی و نوید فردا را می‌دهی
و من هر فردا تا عصر، غروب، شب، منتظر می‌مانم که بیایی
و آخرش، هر فردا قبل از خواب، آرزو می‌کنم حداقل یک‌بار دیگر دروغ بگویی...


Aidin, somehow, is a real legal guy, and nothing more, and nothing less.