† †
. Email: he [at] horm
. RSS: atom
. Powered By: Blogger
Wet o'clock again



تانیا،
همیشه از سوشال نت‌ورک‌ها متنفر بودم؛
همیشه با لب‌خند رئیس‌م بعد از یک پروژه‌ی ..می ارضا می‌شدم؛
همیشه دلم می‌خواست شب‌ها روی شومینه لم بدهم و لذت ببرم که هیچ توله‌ای بعد از خودم به جا نمی‌گذارم؛
نه؟

پ.ن.
نمی‌دانم چرا این شب‌ها اصلاً نگران این نیستم که «بیداری یا نه؟». شاید اثر آخرین لب‌خندت باشد که اصلاً به‌م نچسبید. شاید اثر خستگی مفرط من، شاید اثر خستگی مفرط تو، شاید اثر فراموشی مفرط ما...
تانیا، بیداری؟


Aidin, somehow, is a real legal guy, and nothing more, and nothing less.