† †
. Email: he [at] horm
. RSS: atom
. Powered By: Blogger
Principle of the pigless hole



تانیا،
همه‌اش از یک شب تاریک شروع شد؛
دلم برای‌ـت فوق‌العاده تنگ شد و زدم بیرون...
همه‌اش تو نبودی ولی، کلی احمق دیگر هم قبل از تو بودند
که لو رفته بودند
- خبر پیدا شدن‌شان را آورده‌ بودند –
...

می‌دویدم،
و مصیبت این بود که صدایم رو می‌شنیدی؛
خوب...
آن‌قدر خوب که پژواک صدایم را،
که به گوش‌هایت می‌خورد،
می‌شنیدم؛
و بیش‌تر می‌دویم...

عاقبت خسته شدم،
تمام درختان، با گوش تو به‌خوبی آشنا بودند؛
آن قدر خوب که به‌راحتی ادایشان را در می‌آوردند...
اما من،
می‌دانستم به‌ این زودی‌ها لو نمی‌روی!



می‌دوم،
تو هم سعی کن پیدا نشوی،
تا استیصال در عمق وجودم برود
و لای بخار و غم و دود بگویم
«قسمت ( ــِ یکی دیگه) بوده»
...



تانیا،
سردت نمی‌شود؟
لذت جوییده شدن این‌قدر گرمازاست؟

تانیا،
سردم هم بگذاری،
گرم می‌شوم؛
می‌جویم،
گرم می‌شوم؛
می‌خوابم،
خواب گرم شدن می‌بینم؛
بیدار می‌شوم و می‌بینم برف باریده است.



یخ،
و بوسه‌ای،
و یخ،
تانیا.


Aidin, somehow, is a real legal guy, and nothing more, and nothing less.