Principle of the pigless hole | |
|
تانیا،
همهاش از یک شب تاریک شروع شد؛ دلم برایـت فوقالعاده تنگ شد و زدم بیرون... همهاش تو نبودی ولی، کلی احمق دیگر هم قبل از تو بودند که لو رفته بودند - خبر پیدا شدنشان را آورده بودند – ... میدویدم، و مصیبت این بود که صدایم رو میشنیدی؛ خوب... آنقدر خوب که پژواک صدایم را، که به گوشهایت میخورد، میشنیدم؛ و بیشتر میدویم... عاقبت خسته شدم، تمام درختان، با گوش تو بهخوبی آشنا بودند؛ آن قدر خوب که بهراحتی ادایشان را در میآوردند... اما من، میدانستم به این زودیها لو نمیروی! □ میدوم، تو هم سعی کن پیدا نشوی، تا استیصال در عمق وجودم برود و لای بخار و غم و دود بگویم «قسمت ( ــِ یکی دیگه) بوده» ... □ تانیا، سردت نمیشود؟ لذت جوییده شدن اینقدر گرمازاست؟ تانیا، سردم هم بگذاری، گرم میشوم؛ میجویم، گرم میشوم؛ میخوابم، خواب گرم شدن میبینم؛ بیدار میشوم و میبینم برف باریده است. □ یخ، و بوسهای، و یخ، تانیا. |
10:48 AM |