Aroma t{he}rapy | |
|
وقت خوبیست برای تمام کردن.
خوابیدن. مطمئن شدن. افتادن. □ منتظرم که خوابم ببرد. که مطمئن شوم. که بیافتم. بعد همهچیز تمام شود. □ تو که معتقد نیستی فصلی است؟ فصل را گذاشتهاند برای آخرین گزینه. چیزی تو مایههای «هیچکدام». من و تو هم که، امیدواریم. آنقدر که شبها قبل از خواب دعا میکنیم. آنقدر که شبها سبقت میگیریم. آنقدر که شبها رو به آسمان میخوابیم. نگاهی میکنیم، و اعتراف که همهاش دروغ بوده! خدا کند تا صبح سقوط نکنیم. □ □ آرتور را بیدار میکنم برایم قصه بگوید. بیدار میشود. قصه میگوید. دستش درد نکند. □ □ مسواک هم زدهام. امشب؟ امشب نه! □ شب بهخیر. نه اما، تو هنوز بیداری. منتظری من بیدارت کنم. بهات شب بهخیر بگویم، بعد آرام بخوابی. بیدار نمیشوم. شب بهخیر نمیشود. بیداری میمانی. شب بهخیر نمیشود. بیدار میشوم. صبح شدهاست. دیرست. باید عجله کنیم. دیر بود. □ کم خوابیدهام. - بهخیر نشده شاید. - | - ! - بهانه است؟ بهانه؟ من؟ ... چشمهایم دروغ میگویند. بسته میشوند. دروغ میگویند. دروغ میگویند؟ دروغ؟ من؟ ... پیشاپیش شب بهخیر؛ میدانم خوابم میبَرَد. قبل از اینکه یادت باشد بیدار بمانی و تا صبح منتظر بمانی. تو که یادت نمیرود. میرود؟ تو... . □ پ.ن. اعتراف کردم. باور کردی. میدانستم باور میکنی. میدانستم. خوابـم گرفت. اعتراف کردم. میدانستم خوابـم میگیرد. |
8:57 AM |