† †
. Email: he [at] horm
. RSS: atom
. Powered By: Blogger
Regardlessfullyً



می‌خوابم.
می‌رم تو قطب، رو چمن‌ا دراز می‌کشم و می‌خوابم...
خواب می‌بینم می‌یای...

□ □ □

بیدار نمی‌شی؟
نمی‌خوای بیدار شی؟
می‌خوای بیدارت کنم؟
می‌خوای هایبرنِیت‌ِت کنم بذارم رو طاق‌چه؟
...
بیدار نمی‌شی؟

□ □ □

تو هم (که) با من نبودی،
مثل (چی‌چی و چی‌چی و چی‌چی)، ...
و حتی مثل (چی‌چی و چی‌چی و چی‌چی)، ...
(بازم من خواب موندم)
(و لوکوموتیورانه خندید)
(اما من نترسیدم که تو با اون (خندیده) باشی)
...
رها باشد.


Aidin, somehow, is a real legal guy, and nothing more, and nothing less.