Special Side effects | |
|
سهچهارم روز رو میخوابم. خواب میبینم پسفردا شده و من دارم در بهدر دنبال ماشین زمان میگردم. بیدار میشم. لبخند میزنم و تا پسفردا جبران همهی کمخوابیهام رو میکنم.
خواب میبینم زمستون شده... □ □ □ پشت پیانو که میشینم، عقدهی اینو دارم که زودی حس بگیرم و موهامو بندازم عقب و تابشون بدم. یاد تسبیح حاجآقای محلهمون میافتم؛ لعنتی، چهقدر راحت حس میگرفت... اونقدر موهامو میتابونم که همهشون گره بخوره. تیکهی آخرش رو مهیجتر از همیشه میزنم. موهام لای شستیهای پیانو گیر میکنه. خوش به حال حاجآقا که هیچوقت ریشاش لای تسبیح گیر نمیکرد... تصمیم گرفتم بزنم تو کار سازدهنی. نه لای ریش گیر میکنه نه لای مو. میشه همزمان باهاش تسبیح هم انداخت. خدا رحمتش کنه حاجی رو... □ □ □ خوابهای قبل از سردرد سردردهای قبل از خواب پیرزنهای بیوهای که دافبازیهای دخترکها را محکوم میکنند... خوابهای بعد از سردرد سردردهای بعد از خواب تابستان تمام میشود... □ □ □ تمام آدمهای احمق دوروبرم، همون 2n+1 نفری که یکی در میون دور یه میز گرد نشستن و تخمه میشکونن، شبها تو کابوسهام هم ول نمیکنن. یکیشون میشه موش کور، بقیهام میشن دلقک و دنبالش میدون. بعد دلقکا هی با عصا میکوبونن تو چشم و چال من تا منو جای موش کوره به هم دیگه جا بزنن. میدونم اگه جیغ بزنم هم بیدار نمیشم. لبخند میزنم و بعد یه مدت میشم بامزهترین موش کور دنیا که دل هر دلقکی رو میبره. بعد میرم تو خواب بقیه موشکورا و براشون تیریپ فَشِن مییام. یه دلقک میتونه خندهدار نباشه اما یه موش کور همیشه کوره؛ حتی اگه فرزند نامشروع خندهدارترین دلقک دنیا باشه… □ □ □ تمدن رو نه میشه تو کابوس دایناسورهایی که کفّاره نمیدادن پیدا کرد نه تو چرکنویس هیچ پیامبر دپرسی... تمدن رو فقط باید تو نفرینهای نامکتوب پسرکهای عاشق پیدا کرد در حسرت لمس بوسهی دخترکهای معشوق... |
10:53 AM |