My own yourself of Ms beach | |
|
من میشم یه کابوی تنها که با صد و هشتاد تا سرعت تو اتوبان ویراژ میده و مواظبه کلاهشو باد نبره. یه کابوی تنها که اسبش رو اتَچ کرده به دفترچه خاطراتش. یه کابوی تنها که دفترچه خاطراتش رو آتیش زده و دورش رقصیده. یه کابوی تنها که میخواد اونقدر پولدار شه که دفترچه خاطرات ضد آتیش بخره...
□ □ □ مترسک جیغ میزنه. بیدار میشم و فحشش میدم. داد میزنه که کلاغ رفته تو چشمش. قهرمان پلاستیکی رو طاقچه رو بیدار میکنم و بهش میگم که بره مترسکو آروم کنه. کفشاش و واکس میزنه. وقتی بر میگرده وسط پیشونیش یه عالمه تف هست. کلی میخندم. میره صورتشو بشوره. مترسک دیگه جیغ نمیزنه. من گریه میکنم. شبهای گرم بدون ماه. شبهای گرم ماهدار. شبهایی که دیرتر از همیشه میگذرن. دلم میخواد دوباره بتونم تو خواب جیغ بزنم. دلم میخواد کسی که جیغامو آروم میکنه کفشاش واکس نداشته باشه؛ تا بتونم صبح که بیدار شدم، کفشاشو واکس بزنم... □ □ □ یه مترسک آبی. یه دریای آبی. یه سگ آبی. یه مزرعهی آبی. یه باتلاق آبی. یه ماشین گندهی گرون آبی. یه عالمه فحش بد ناموسی آبی. یه ریشتراش آبی. یه دوربین ضد آب آبی. یه شمای آبی. یه بعدازظهر جمعهی تابستون آبی. یه لبخند دیلِیدار آبی. یه مداد اتُد هفدهم آبی. یه نقاشی عاشقانهی آبی. یه شال آبی. یه عالمه کابوس آبی. یه عالمه بیخوابی آبی. یه عالمهی آبی... با یه مداد قهوهای که باش یه قایق بکشم... |
7:27 PM |