NYC plus plus :: Pitman minus minus | |
|
«گـِیم آور» که میگن، احتمالاً چیزی شبیه عجزه...
موقعی که باید فریاد زد «خدا همیشه نعمتهایش را آنجایی که نباید، قرار میدهد...» اما نتیجهگیری میشود «قلب انسان همیشه جویندهی آرامش است...» □ من میرم اقیانوس آرام. میرم خود ساحل اقیانوس آرام. همونجایی که میشه یه عالمه عکسای قشنگقشنگ گرفت. بعد هی پامو میندازم رو پام و عکسای قشنگقشنگ میگیرم. بعد به افتخار کشیش دهکده یه پارتی دبش میگیرم. بعد اونقد این آهنگه رو میذارم تا همهشون دسشوییشون بگیره: Life is of sweetness □ کیتی میره میخوابه. مترسک میره میخوابه. پدرژپتو میخوابه. خاله سوسکه میخوابه. من خودمو میزنم به خواب. خدا چرت میزنه. کیتی بیدار میشه. مترسک بیدار میشه. پدر ژپتو بیدار میشه. خاله سوسکه بیدار میشه. من، خدا رو بیدار میکنم. ... غرور ورم میداره که منم باید بخوابم. من خیلی شبه که نخوابیدم. من خیلی خوابم مییاد. من اونقدر خوابم مییاد که دیگه نمیتونم بخوابم. من، میشینم زل میزنم به همهی عطرای چهار سال اخیر و سعی میکنم قبل از بیدار کردن خدا بهش بگم که من تا حالا خواب اقیانوس آرام ندیدم... کولر خونهی خدا اینا صدا میده. اما تو ظهر تابستون صداش قشنگه. صداش خوابآوره. صداش شبیه این ترانههای موهومه که فقط خداها باهاش حال میکنن... من خواب میبینم وسط اقیانوس آرامم. وسط وسطش. بعد غرق میشم. بعد گریهام میگیره. دوباره میخوابم و خوشحال میشم که قبل از خواب سیو کرده بودم. خوشحال میشم از اینکه همهاش یه دِیدریم بوده. یه دِیدریم نارنجی تو بیداری. یه دِیدریم آبی تو خواب... |
7:48 PM |