† †
. Email: he [at] horm
. RSS: atom
. Powered By: Blogger
Hierodule



تماشاچی‌ها وارد سالن می‌شن. بعضی‌هاشون یکی یکی؛ بعضی‌هاشونم دوتا دوتا. چراغ‌ها خاموش می‌شن. پرده‌ها می‌رن بالا. نمایش شروع می‌شه...
یه صدایی می‌یاد. تماشاچی‌ها پشت سرشون‌و نگاه می‌کنن. بازیگرا هم...
دخترک نقش اول گریه می‌کنه. تماشاچی‌ها هم...
نمایش تموم می‌شه. پرده‌ها می‌یان پایین. چراغ‌ها روشن می‌شن. تماشاچی‌ها از سالن خارج می‌شن. بعضی‌هاشون دوتا دوتا؛ بعضی‌هاشونم یکی یکی...


Aidin, somehow, is a real legal guy, and nothing more, and nothing less.