implements cloneable; | |
|
پست میشوم...
پست که میشوم، وسوسه برم میدارد. وسوسه برم میدارد که ادعا کنم «همه» فقط یک دوست معمولی است. باور میشود که راست گفتهام، لزومی هم ندارد از بقیه معذرت بخواهم... «همه» دپ میزند. این را به خودش هم گفتهام. نه نخ دندان استفاده میکند نه بلد است دیگران را به استفاده از نخ دندان تشویق کند... من اما... «بقیه» اما... بعد یهو داد میزنند: بپا جنده نشی! بر میگردم. توهم برم میدارد. دهنم را تا آخر باز میکنم و سوت میزنم. مطمئنم هنوز هم بلدم لبخند بزنم. معصومانه، متفکرانه، سکسی... من از گربه نمیترسم. من از گربه نمیترسیدهام. من هیچ وقت از گربه... من حتی بلدم موهایم را زیر باران شانه کنم. حتی بلدم مثل یه گربهی جنده، موهایم را زیر باران شانه کنم و ادعا کنم، توهم برم داشته است... نتیجه هم میگیرم. توهم که برم میدارد، پست میشوم. پست که میشوم، توهم برم میدارد. یادم میآید کسی این وسط دیسی شده بود. مضمونش فراموشی نیست. نه حتی تمام رویاهایی که اسکرین سیور تیکهای عصبی میشوند. یک مضمون بای دیکرشن قدیمی، چشمهای وق زدهی تکراری و جندههایی که اسکرول میشوند... تازه برف هم میآید. باران هم میآید. خدا هم، سرِ اکسپشنهایش را پشت پنجرهی اتاق من زمین میزند. و من دوباره توهم برم میدارد که اتاق من بارانی است. توهم برم میدارد که دلیل همهشان پستی من است. اما یادم میآید، برف از ابر میبارد نه از آتشفشان... |
3:02 AM |