| Twenty one | |
|  | موش کور در حالیکه شمعو فوت میکرد گفت:
 « چراغا رو هم خاموش کن...» بعد رو ساعتش دست کشید و لبخند زد. میدونست همیشه یه چیزی برای رو اعصاب رفتن وجود داره... موش کور خندید و بلند بلند خوابش برد... موش کور خواب دید یه جاییه که هیچچی رو اعصابش نیست. وقتی بیدار شد دید مرده... | 
| 10:53 PM |