To deserve, To expect, To Feel, To Believe. Call me no more. | |
|
شهر، آسمان، من، آبی، خاکستری، Gradient، یک من جدیدالتأسیس، شب، صدا، روز، پردههای نازک همیشه بسته، یک من دیگر، نور، شب، جاده، نور، اتوبان، نور، شب، سرعت، تو، جیغ، نور، آرامش، شب، دست، دست من، دستهای من، دست منها، تو، کر، غرور، واژه، خاطره، نور سفید، دود، فلاشر عقب، باران، لامپ کم مصرف، فاصله، padding، استاندارد، سیاست، margin، دوست، remodel، سکوت، کاه، کاه، دوست، شمع، فرنگ، وحشت، خیس، پراکنش، صرف، حرف، نور زرد، سوت، قهرمان، بد، justify، دروغ، تنگ، نماد، لفظ، استهزاء، نویسنده، ابرو، mute، مهم، چشمک، صدا، دشوار، شب، زیبا، ماه، باران، نعمت، شکر، سکوت، ربط، رکیک، زندگی، میانترم، شاعرگی، داغون، overdose، معمولی، اشک، رقم، چمن خیس، بزرگترین رز سفید باغ، خیس، سرما، ویرگول، نگاه، سکوت، عدل، سوت، صف، تو، توی من، مجهولالهویگی، غلط، سوگند، بد، ندامت، دوباره، باران، خون، تخت، لورده، زندگی، نقطه.
برق میرود و همه چیز میپرد... |
11:53 PM |