Plague is all The me has always wanted. Said maid. | |
|
فکرشو که میکنم، میبینم اصلاً کراهتی نداره. در واقع صرفاً مشکل بقیهاست. پس با تمام وجود داد میزنم:
« اهل طاعونی این قبیلهی مشرقیام... » اما تو دستمو محکم فشار میدی، و با اون نگاه همیشه آشنات بهم یادآوری میکنی که خیلی وقته تو این قبیله طاعون رواج پیدا کرده... در واقع من و تو آخرین باز ماندههاشیم... بدون اینکه با کلمات بازی کنم، میگم : « قبوله... امشب رو هم رو به دریا میخوابیم... » |
7:44 PM |