Automorphism | |
|
ماهیگیر بهترین است! او میتواند بدون اینکه کم بیاورد یا بهروی خودش بیاورد که دارد کم میآورد، با یک دست چوب ماهیگیری را محکم بچسبد و با انگشتهایش قرقره را بپیچاند و با دست دیگر هم پارو بزند و با انگشتهایش سکان قایق را هدایت کند. ماهیگیر محشر است. میتواند با پاهایش، توی سر ماهیهای نیمه مرده بکوبد و آب جمع شده درون قایق را به سمت تنها سوراخ موجود در بدنه هدایت کند. حتی میتواند در همین حال، پیپ هم بکشد و با عینک زنگزدهاش فاصلهی تقریبی تا نزدیکترین خشکی را تخمین بزند. بعد سوت بزند و ترانههای محلی ساحلیها را زمزمه کند...
ماهیگیر بهترین بود. تا روزی که قایقش در دریا غرق شد و مجبور شد به توریستهای کنار ساحل سیگار بفروشد. تنها فرقی که در این مدت نکرده بود این بود که هنوز هم وقتی خسته میشد، به همسرش فکر میکرد و به اینکه شب گذشته را چگونه گذرانده و چگونه میتواند تجربیات چند ده سالهاش را امشب هم سرهم ببندد تا یک تجربهی جدید بیافریند... ماهیگیر هنوز هم هر شب سهمی از چیزی که میفروشد را برای همسرش میبرد و برای همین بهترین ماهیگیر دنیا است. بهترین ماهیگیر سیگارفروش دنیا. البته صرفاً از دیدگاه همسرش... |
11:12 PM |