† †
. Email: he [at] horm
. RSS: atom
. Powered By: Blogger
The all of you... 99... once more



فقط مواقعی اتفاق می‌افتد
که من
- که هیچ مضرب صحیحی از دو نیستم -
می‌پوکم...
تحلیل می‌شوم...
و بدون آن‌که چیزی اضافه بیاورم
در یک لیوان آب حل می‌شوم...
...
نصفش مال تو...

□ □ □

منتظر که می‌شوم
سایه‌ام تدریجاً دراز می‌شود
بدون آن‌که دستم کش بیاید...
...
سایه‌ام که
- مثل تو -
سه تا و نصفی می‌شود،
می‌فهمم تو هم همین اطراف باید باشی...
...
هی...
یادت هست یه شب ما
روی هم یه نصف سایه هم نداشتیم؟

□ □ □

صدای تمام جیغ‌هایش...
بوی جیغ تمام نگاه‌هایش...
نگاه خوش‌بوی تمام سادگی‌هاش...
و تمام خاطراتی که
پیش از تولد، مراسم زمزمه‌شان را
هرچه باشکوه‌تر برگزار می کنیم...
...
نود و نه، صد...
برگشتم...


Aidin, somehow, is a real legal guy, and nothing more, and nothing less.