I am tired, I am tired, I am tired, I am tired, I am tired, I am tired... | |
|
داریم به پست ترین قسمت زندگی مقدسمان نزدیک می شویم
درست مثل تو وقتی که خال گوشتی روی گونه چپت را می خارانی □ □ □ همیشه در زندگی مسیرهایی هست به عرض یک نفر، یا من یا تو... یایی به بزرگی همه ی ما بودنمان... □ □ □ و آن وقت ماسه ها دهن باز می کنند تا پاهای من را در آغوش بگیرند... آهای ماسه ها، ماسه های کوچولوی ریز دندان دراز، پاهای من سمی نیستند... |
11:39 PM |