when the dreams come true, I'll be slept. | |
|
setxkbmap -model pc105 -option grp:shift_toggle,grp_led:scroll us,ir
به سادگی همین تکه، می توانید حس کنید در یک جامعه ی متمدن زندگی می کنید و شکر خدای را بر جای آورید...
*** خاکستری ادامه داد: «البته راه های دیگه ای هم هست. مثلآ خود من...» و سرمه ای میان حرفش پرید و گفت: «...» اما قبل از این که ادامه بدهد، نارنجی دهنش را باز کرد تا... ... ... و خدا saturation را آفرید تا این ترکیب های مضحکانه بیشتر جلوه پیدا کنند... و خدا طبیعت را آفرید تا مردم با دیدن این ترکیب های مضحکانه احساس حقارت کنند... و خدا بوم را آفرید را تا professional ها بتواند برای کارهایش patch بسازند... *** «برای تلفظ یک گندم، - کمی بیشتر از یک خوشه - ... لازم است حتمآ..» و نقاش رنگ سیاه را روی بوم پاشید... برق ها رفتند... و نقاش زیر نور شمع گندم می بویید... *** شب که شد خدا پایین آمد گفته بود می آید تا رویاهامان را به واقعیت نزدیک کند. من اما تا دیر وقت بیدار مانده بودم ... وقتی آمد، من خواب بودم... نامردها من را هم بیدار نکردند... و رویاهایم از حقیقت دور شدند... ... اما خوبیش این بود که وقتی خودش فهمید، و segmentation fault داد، من هنوز خواب بودم... و دیگر هیچ وقت بیدار نشدم... هیچ وقت نتوانستم بیدار شوم... |
11:36 PM |