| void main() | |
|
|
وقتی پیرمرد دستش را روی شانهی سرد پیرزن گذاشت
احساس پوچی خاصی بهش دست داد... درست مثل اولین بار که... ... درست مثل همهی اولین بار ها... |
| 7:02 PM |
| void main() | |
|
|
وقتی پیرمرد دستش را روی شانهی سرد پیرزن گذاشت
احساس پوچی خاصی بهش دست داد... درست مثل اولین بار که... ... درست مثل همهی اولین بار ها... |
| 7:02 PM |