† †
. Email: he [at] horm
. RSS: atom
. Powered By: Blogger
using namespace std



تعجب نکنید
این را پیرمرد گفته بود...

روزی دوباره خواهد آمد
سرفراز
دل انگیز
باد خواهد نشکست
...

گفته بود به یادش به سوگ ننشینیم...
- چو بر گورم بخواهی بوسه دادن ...-

آغاز ، آغاز، پرواز...
پرواز، پرواز، آغاز...

گفت
باید امشب برویم...
شرط می بندم زودتر می رویم...
- تا شب نشده -

آغاز، آغاز، پرواز...

گفت بسپاریمشان به خدا و چشمهایمان را ببندیم...
چشمهامان را بستیم...
خوابمان برد...
خدا هم شاید...

دلمان شکست
اما امیدمان...

آغاز، آغاز، پرواز...

گفت
گفت و گفت و گفت...
از آغاز، از آغاز، از پرواز...

حوصله مان سر رفته بود...
خوابیدیم...
می دانستیم آغاز شده و به پرواز خواهد رسید...
چشمهامان را بستیم...
حوصله خدا سر رفت...
چیزی نگفت
اما موعد پرواز که شد،
بیدارمان نکرد...

آمین...


Aidin, somehow, is a real legal guy, and nothing more, and nothing less.