using namespace std | |
|
تعجب نکنید
این را پیرمرد گفته بود... روزی دوباره خواهد آمد سرفراز دل انگیز باد خواهد نشکست ... گفته بود به یادش به سوگ ننشینیم... - چو بر گورم بخواهی بوسه دادن ...- آغاز ، آغاز، پرواز... پرواز، پرواز، آغاز... گفت باید امشب برویم... شرط می بندم زودتر می رویم... - تا شب نشده - آغاز، آغاز، پرواز... گفت بسپاریمشان به خدا و چشمهایمان را ببندیم... چشمهامان را بستیم... خوابمان برد... خدا هم شاید... دلمان شکست اما امیدمان... آغاز، آغاز، پرواز... گفت گفت و گفت و گفت... از آغاز، از آغاز، از پرواز... حوصله مان سر رفته بود... خوابیدیم... می دانستیم آغاز شده و به پرواز خواهد رسید... چشمهامان را بستیم... حوصله خدا سر رفت... چیزی نگفت اما موعد پرواز که شد، بیدارمان نکرد... آمین... |
12:22 AM |