swap(&, &) | |
|
راه را به بيراهه که مي زني،
زني شبيه تمام من آرام، رام ميشود. پيچک که مي شوي،پيچان تر از هميشه ، به سمتش که مي پيچي،،، دلهاي آبي -بي- تفاوت ، سنگ ميشوند. راحت تر از گذشته که چنگ مي زني،بر جاي جاي ذهن هميشه مسافرش، لبخند را ضميمه ديروز مي کني! اين بار جاده ولي انتهاي حضور توست: من با زن خيال تو -با نيمه گذشته ام- فرق کرده ام! مهرک تهران ۱۳۷۹ |
7:25 PM |