† †
. Email: he [at] horm
. RSS: atom
. Powered By: Blogger
Superstar you have finally made it



فکرش را که می‌کنم
زیاد هم سخت نیست...

تو،
بشین این ور پل...
من،
می‌شینم آن ور پل...
بعد آن‌قدر گریه می‌کنیم تا آب رودخانه بالا بیاید
و پل را ببرد...

□ □ □

شهر اما
این روزها می‌رود یه گوشه
روی زمین خالی دراز می‌کشد
پای راستش را می‌اندازد روی زانوی چپش
و به آسمان زل می‌زند...

او هم از وقتی همه‌ی دوستان orkut اش را پاک کرده
احساس گناه مطبوعی می‌کند...
مثل زبان در آوردن به اولین گنجشک دم صبح...


Aidin, somehow, is a real legal guy, and nothing more, and nothing less.