† †
. Email: he [at] horm
. RSS: atom
. Powered By: Blogger
>?=



تورهایی که آسمان را به هم می بافند و از هم جدا می کنند...

شب، که به تو assign می شود تا به خیر بگذرد...

من که عادت کرده ام هر شب را تا صبح در کوچه های شهرم
- شهر خودم که وقتی روی مردمش کلیک می کنم حذف می شوند -
بگذرانم...

تو، که فرق اجبار و مهارت را به خوبی می فهمی...

و همه ی او هایی که پرند از نور، شن، درخت و خاکستری...

ذهنم پر شده است از این خیالات سبک که با فشردن چند دکمه، indent می شوند...

***

پس این پرنده ی آبی کی به عروج رفت که ما انگشتهامان در هوا معلق ماند؟


Aidin, somehow, is a real legal guy, and nothing more, and nothing less.