† †
. Email: he [at] horm
. RSS: atom
. Powered By: Blogger
Pocketbook



Song: Pocketboook
Singer: Cecilia Egan
Band: Still frogs... despite kisses
Length: 2:49
Size: 430KB




They strolled out one evening,
In search of a pocketbook,
It contents folded in two,
One found it, the pages were few,
And the cover was dampened by dew.

در یک بعدازظهر آنها مشغول گردش بودند،
در جستجوی یک کتابچه جیبی،
که از وسط دو تکه شده بود.
یک بخش آن را پیدا کردند، صفحاتش کم بود،
و جلدش توسط شبنم مرطوب شده بود...


The one who first saw it,
Claimed it his property,
In it he found some advice,
He departed in disguise,
The power's the thing that can buy.

کسی که اول آن را دید،
ادعا کرد که کتاب مال خودش است،
در آن اندرزهایی یافت،
و با لباس مبدل راهی شد.
قدرت چیزی است که می تواند بخرد...


They've run through the years,
In search of a butterfly,
The one that refuses to die,
"Live it easy", the pages advised,
But he liked to think they were lies.

سال های زیادی است که آن ها دویده اند،
در جستجوی یک پروانه،
پروانه ای که از مرگ سر باز می زند.
"آسان زندگی کن" صفحات نصیحت کردند.
اما او دوست داشت که فکر کند آن ها دروغ هستند.


The darkness would warn before dawn,
That black-inked big book of the world is a fraud.
تاریکی می خواست قبل از طلوع هشدار بدهد،
که کتاب سیاه - قلم بزرگ جهان یک نیرنگ است.


He returned to the town,
Near where the book was found,
Close to the sea in its pride,
It pounded the rocks with its tide,
He wondered if the words were not lies.
به شهر بازگشت،
نزدیک جایی که کتاب را یافته بود،
کنار دریایی که مغرورانه،
با موج هایش به صخره ها می کوبید.
او تعجب کرد که واژه ها دروغ نیستند.


Don't forget to send flowers,
You're a loser,
I'll remember, I'm your wife,
Take it easy defend you life,
And remember that I am your wife.
فراموش مکن که گلی بفرستی،
تو یک بازنده ای،
به خاطر خواهم داشت، من همسر تو هستم،
بی خیالش باش، از زندگیت مواظب کن،
و به یاد داشته باش که من همسرت هستم.


I strolled out one evening,
In search of a pocketbook,
Its contents folded in two,
It was empty then I know,
... That the lies were all true.
در یک بعدازظهر مشغول گردش بودم،
در جستجوی یک کتابچه جیبی،
که از وسط دو تکه شده بود.
خالی بود پس فهمیدم،
... تمامی دروغ ها راست بوده اند.

ادامه...


Aidin, somehow, is a real legal guy, and nothing more, and nothing less.