من و فلمین - قسمت اول | |
|
فلمین (که به اصرار خودش باید اینجوری نوشته بشه: phlemin) یه موجود خنگ، مهربون و دوست داشتنیه که قصد داره بقیه زندگیش رو با من سپری کنه...
فلمین موجود زیاد خنگی نیست ولی خیلی مهربونه... خودتون یه کم که بگذره می تونین بفمین چه قدر زندگی با اون لذت بخشه. فلمین عقیده داره ... ... کلآ فلمین عقاید جالبی داره که باعث میشه من هم بعضی وقتها تو کفِشون بمونم. اما گذشته از عقایدش دوست خیلی خوبیه. فلمین چند ماه پیش یه نقاشی از من کشید و به من داد تا همیشه وقتی بهش نگاه می کنم به یاد اون بیافتم. خودش می گفت : این اولین کادوییه که تو عمرش به کسی می ده! فلمین راجع به نقاشیش میگه: « همه چیزایی که می بینین همونایی هستن که باید باشن... خونه ی من و آیدین، گلی که همیشه من و آیدین دوستش داریم، آیدینی که همیشه از در که وارد میشه اینجوری می کنه و خورشیدی که با اومدن آیدین می ره بیرون از کادر.» فلمین نقاشی رو خیلی دوست داره. خودتون می تونین ببینین. به اصرار خودش بعضی طرح هاش رو اینجا گذاشتم. اون بالایی ها عکسایی هستن که از خودش کشیده ، وسطی اولین نقاشی ای که تو عمرش کشیده و این پایینی هم همون نقاشیش که گفتم. من فلمین رو دوست دارم. و اون هم. فلمین هر چند وقت یک بار به سرش می زنه و یه داستان قشنگ به زبون فلمینی می گه. داستانی که ذهن من رو تا مدت ها به خودش مشغول می کنه. داستانی که فکر می کنم فقط فلمین بلده بگه. و معلوم هم نیست این مجود خنگ دوست داشتنی این چیزا از کجا به ذهنش می رسه. فلمین این روزها یه کم ناراحته. شاید چون من سرم یه کم شلوغ شده و نمی تونم زیاد بهش برسم. شایدم چون یاد گذشته هاش افتاده... یاد اولین باری که عاشق شد! |
9:45 PM |