† †
. Email: he [at] horm
. RSS: atom
. Powered By: Blogger
اما تو آب را بپاش



...
مثل یه دوش اول صبح...
یا روشن کردن دوباره ی ته سیگار شب گذشته و کشیدن دو نفری اون در خواب و بیداری...
و یا چسبوندن صورت تازه اصلاح کرده به شیشه ی خیس یخ زده ی بهاری...
یا خلاصه یه چیزی تو این مایه ها که باعث میشه سرفه کنم و با یه خلط گلو توی سینه بگم:
روشن شده ام...
آغاز کلام را تو آب پاشیده ای... پشت سر مسافرت را خیساندی و ته آب را به گربه دادی...گربه ی کوچک خوابالویی که بلد است آنقدر ناز کند تا حتی وقتی که مسافری هم نداری برایش آب بیاوری... گربه ای که هر روز ظهر جلوی آفتاب پهن می شود تا برای تو و همه گربه های مذکر محل طنازی کند و نفرین همه گربه های مونث دیگر را هم به خمیازه ای بخرد... و آخر شب، بدون آنکه کسی بفهمد توی جوی آب بخوابدو بچه هایش را سقط کند...
خواب فاحشه ای را دیده ام که هر روز صبح از پشت آینه اتاق رد می شد، مانتوی سفیدش را با تف پاک می کرد و تا مرا می دید دست از سفت کردن گره روسریش می کشید... کسی که همیشه بوی خودش را می داد و صبح هایی که من زودتر از او بیدار می شدم برای من که سرم را از پنجره بیرون آورده بودم تا بویش را حس کنم و تا لنگ ظهر منگ باشم بوسه می فرستاد و به افتخار اضافه ی نرخ شب قبل، چشمکی هم مرا مهمان می کرد... کسی که به خاطرش برای اولین بار (بعد از آنکه از مادر خواستم برایش سر نماز دعا کند) مجبور شدم مادرم را مفرد خطاب کنم... کسی که بعدها که بزرگتر شدم یک شب روی شانه ام خوابش برد و تا صبح از بویش سیر شدم (همان شب که برای اولین بار برای شنیدن دوباره بویش لازم نبود صبح کله سحر تا کمر از پنجره آویزان شوم)... صبح فردای آن شب، برای بار آخر (بار آخری که بعدها هم چند بار تکرار شد) باز بویش کردم... و نرخ تمام چشمکهای لازم برای یک رفت و برگشت دیگر را زیر روسری اش گذاشتم... ولی راجع به بوی تند عطرش (که تازه فهمیده بودم با ط دسته دار نوشته می شود نه ت دون نقطه) هیچ چیز نگفتم... چون دلم به حال سرخوشی بقیه بچه های محل می سوخت... آنها که تمام ظرافت چشمکهایش را با لبخند تازه بالغانه شان به یغما برده بودند... و برایش از پنجره بالکن، صورت نشسته ی اول صبح شان را (که هنوز بوی سیگار نمی داد) هدیه می آورند...
من نمی روم...
اما تو آب را بپاش...
شاید بر گردم...

آیدین



Aidin, somehow, is a real legal guy, and nothing more, and nothing less.